این مربی ایتالیایی درگیر هیچ توهمی نشده است. از اول میدانست که حمایت شدن از طرف هیئت مدیره تا یک زمان محدود خواهد بود و شکست برابر با اخراج است. قدرت او با توجه به حضور فلورنتینو پرز کاهش یافته است. رئیسی که به او اعتقادی ندارد. مثل بقیه مربیان. آنچلوتی میداند که در آخر بازی، او برای استعفا حاضر شده است. وی گفت:
دوست دارم بمانم اما میدانم که فوتبال به چه شکل است.
مخصوصاً در مادرید که او گفت:"نیازی به صحبت ندارم. اگر باشگاه راضی باشد ادامه میدهم اگر نباشد تصمیم دیگری میگیریم. باشگاه میتواند اگر مربی را نمیخواهد، وی را عوض کند."
زمانی که او در سالن کنفرانس مطبوعاتی بود، امیلیو بوتراگوئنو توسط خبرنگار شبکه Canal + احاطه شده بود و هر دو باری که خبرنگار تلاش کرد از وی در مورد آینده آنچلوتی بپرسد، وی حاضر به جواب مشخص نشد. وی گفت همه باید متحد بمانند.
بوتراگوئنو شاید نداند اما پست او بیشتر ظاهری است و تصمیمات بزرگ را رئیس میگیرد. یا شاید هم او بیش از حد میدانست. همه میدانستند. شکست روی کارنامه آنچلوتی سایه انداخت و نبودن اعتماد به او را نشان داد. خروج او انتقادات را از بین میبرد و تمدید قرارداد وی به معنی ظاهر شدن دوباره آنها خواهد بود. معمولا مهمترین نقش هر مربی در رئال مادرید این است که زیر پرچم خود بمیرد.
مارسلو میگوید اگر دست او باشد دوست دارد آنچلوتی بماند. این قضیه البته که به مارسلو بستگی ندارد. مربیان در اینجا همراه با شکست نمیتوانند زنده بمانند. حداقل از سال ۱۹۸۳ که مربی هیچ جامی نگرفت و باز هم مربی باشگاه ماند، به این طرف اینگونه بوده است. و آن مربی آلفردو دی استفانو بود که در تمام جامها دوم شد. ۱۴ مربی پس از وی بدون جام رئال را ترک کردند که بعضی از آنها به چند ماه هم نکشیدند. کاماچو پس از ۲۲ روز رفت.
باختن در نیمه نهایی چمپیونزلیگ افتضاح نیست. کمی افتضاح تر از شکست در فینال است اما با این حال مارکا از این شکست با تیتر "افتضاح قرن" یاد کرد. با این حال سوال کلیدی مهمتری وجود دارد. اگر اتفاق عجیبی رخ ندهد، رئال در ۷ فصل اخیر تنها یک لیگ را برده است. در سال ۲۰۰۳، پرز پس از قهرمانی لیگ، عذر دل بوسکه را خواست. از بین بقیه ۸ مربی که او بعد از دل بوسکه استخدام کرد، تنها مورینیو لیگ را برد. بیش از ۱ میلیارد یورو هم خرج کرد.
آنچلوتی قهرمان چمپیونزلیگ شد اما آن داستان فصل گذشته بود و امسال، امسال است. سال آینده هم متفاوت خواهد بود. اگر روزی ایده کار این بود که زین الدین زیدان بزرگ شود و جانشین آنچلوتی باشد، حالا ایده جانشینی آنچلوتی این است که یک مربی اسپانیایی بیاید. ترجیحا کسی که در اروپا هم تجربه داشته باشد.
کار آن مربی مدیریت یک تحول است نه رهبری یک انقلاب. تغییر شکل بازی رونالدو که حالا به جلو تر میرود و تبدیل به یک مهاجم نوک میشود، یکی از این مدیریتها خواهد بود. اگر آنها از خرید کردن محروم نشوند، اولویت با یک هافبک است. نیّت بیل و باشگاه ماندن وی است. شاید نقش او عوض شود اما باشگاهش نه. آمدن ده خیا اما به دشواری شرایط کاسیاس بستگی دارد.
آنها با هم باید ببرند. در رئال مادرید، هر چیزی جز آن شکست است. پرز چهارشنبه گفت:
هیچ چیز کافی نیست. این قانون تاریخ رئال مادرید است."
نظرات شما عزیزان: